برایت نامه مینوسم / تمبر میزنم و در جیب میگذارم
هیچ صندوق پستی / وفادار تر از بی کسی های خودم نیست
وقتی سال تا سال / جایت به لطف قاب های بی عکس / خالی نمی شود
هنوز یک لبخندم را بسته بندی کرده ام / برای روزی که تو را / اتفاقی میبینم
آنقدر تمیز بخندم / که به خوشبختیم حسادت کنی
و من در جیبم / دست های خالیم را فریب دهم امن ترین جای دنیا را انتخاب کرده اند
بی کسی / یعنی باور اینکه تنهایی ، چشم هایت را بد عادت کرده
یعنی مبل های تکنفره را به رقص های دسته جمعی ترجیح می دهی
و تا میتوانی / به فلاش های دوربین ، موهای سیاهت را / سفید تحویل می دهی
بی آنکه از کسی در طول تاریخ بپرسی :
ببخشید ؟ ساعت ِ شما هم همینقدر کند حرکت میکند